سیستان
سیستان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
دروازه حوض در سیستان
مجسمه یعقوب لیث صفاری در ورودی شهر زابل
برای استان رسمی ایران، مقالهٔ استان سیستان و بلوچستان را ببینید.
سیستان سرزمینی با وسعت ۷۰۰۷ مایل، دارای آب فراوان و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بودهاست. وجود ویرانههای فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا.[۱] این سرزمین در داستان های اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاسته اند.[۲] محتویات [نهفتن] ۱ نام ۲ جغرافیا ۲.۱ زمین شناسی ۳ تاریخ ۳.۱ جغرافیای تاریخی ۴ زبان ۴.۱ سابقه تاریخی ۴.۲ خاستگاه ۴.۳ نوشتار ۴.۴ گونههای زبانی ۴.۴.۱ زرگری ۴.۴.۲ ادبی ۴.۴.۳ سیدی ۴.۴.۴ عربی ۵ دیدنیها ۶ شناسه ۷ رهآورد ۸ جستارهای وابسته ۹ پانویس ۱۰ منابع نام[ویرایش]
این ناحیه را در منابع یونان باستان آراخوزیا مینامیدند. پس از ورود سکاها به سکستان معروف شد. سگستان، سجستان و سیستان از ضبطهای دیگر همین نام است. در شاهنامه فردوسی نام آن به صورت زابلستان هم آمدهاست. در دوره هخامنشیان درانگیا نام داشتهاست. جغرافیا[ویرایش]
سیستان کنونی درشرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در۳۰درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۱ درجه و۲۰دقیقه پهنای شمالی و ۶۱ درجه و۱۰ دقیقه تا ۶۱ درجه و۵۰ دقیقه در ازای شرقی، نسبت به نیم روز گرینویچ قرار دارد. ازشمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب تا نزدیک [[دشتک]، از شرق به کشور افغانستان و ازغرب به کویر کرمان محدود است. مساحت دشت سیستان ۱۵۱۹۷ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد. [۳]
سیستان جلگهای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابا یغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته وبعد ازطی صدها فرسنگ به مرز ایران میرسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله(شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود.
رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثارحیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند. قدیمیترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل - زاهدان مشاهده میکنیم. زمین شناسی[ویرایش]
سیستان از منظر زمین شناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانهای میباشد. کف رسوبات از سنگهای کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفتهاست.
بر روی گدازههای مارن قرمز دوره ترشیاری، تنها برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده میشود. چاه نیمههای سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوههایی محدود میشود که از فلیشهای کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهکهای الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوههای فوق، سنگهای متامورفیک مشاهده میشود. [۴] تاریخ[ویرایش] محدوده سیستان در دوران خلفای عباسی مرزهای سیستان معاصر با آل مظفر (محدوده ملوک نیمروز) سیستان در پادشاهی صفویه
سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست. [۵]
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست. [۶]
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ ق. م. که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریان از آنجا بر خاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.
در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتلعام قرار داد. [۷]
در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد. [۸]
در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان و ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است. [۹]
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد.
مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده میشود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده میشدهاست. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد. [۱۰] جغرافیای تاریخی[ویرایش]
سیستان را میشود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:
۱. سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بودهاست.
۲. سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمن و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زهک، جزینک، نهبندان، شوسف، زابل، نصرت آباد، شوره گز، بنجار، محمد آباد و...
۳. سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب میشوند. زبان[ویرایش]
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم میکنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری میباشد. [۱۱]
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفهای، امری طبیعی میباشد. [۱۲] سابقه تاریخی[ویرایش]
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست. [۱۳] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکردهاست. [۱۴] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیماندهاست. [۱۵]
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیماندهاست که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بودهاست که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشدهاست. [۱۶] خاستگاه[ویرایش]
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند. [۱۷]
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست. [۱۸] نوشتار[ویرایش]
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبودهاست، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شدهاست تاکنون با بی اقبالی مواجه شدهاست. [۱۹] گونههای زبانی[ویرایش]
چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.[نیازمند منبع] زرگری[ویرایش]
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.[نیازمند منبع] ادبی[ویرایش]
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعلهایی که تک واژ «می» دارند. سیدی[ویرایش]
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود. عربی[ویرایش]
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.[۲۰] دیدنیها[ویرایش]
بقایای آتشکده کرکویه • تخت عدالت • کوه خواجه(کوه اوشیدا) • زاهدان کهنه • سه کوهه • شهر سوخته • دهانه غلامان • قلعه رامرود • قلعه خاش • قلعه مچی • قلعه سام • قلعه تپه • قلعه رستم • قلعه کهک کهزاد • چاه نیمه • آرامگاه خواجه غلطان • زیارتگاه بی بی دوست شناسه[ویرایش] این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است.
شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیپدیا کمک کنید.
مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.
مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان در ایران بیشتر فارسی با گویش سیستانی (زاولی) که یکی از شاخههای زبان فارسی است میباشد.
اکثریت جمعیت سیستان را شیعه دوازده امامی تشکیل میدهد. شیعیان سیستان در زمینه مذهبی افتخاراتی در مورد پایبندی به مذهب شیعه دارند، خصوصاً سب نکردن امام اول شیعیان جهان امام علی در دوران بنی امیه که با وجود همه فشارها، حاضر به توهین به امام علی نشدند. [۲۱]. زندگی اکثریت مردم سیستان کشاورزی و دامداری میباشد.[نیازمند منبع] فردوسی متون، داستانها و قصههای تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) و قهرمانان آن را از این خطه انتخاب کردهاست.
یعقوب لیث صفاری که از سیستان بود در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد. رهآورد[ویرایش] کلوچه محلی، اوجیزک، آبگوشت محلی، نان روغنی و تفتون، چنگالی، آچار (نوعی ادویه) و فلفل سیاه، کشک محلی(کشک زرد) جستارهای وابسته[ویرایش] حریربن عبدالله سجستانی گویش سیستانی رقص سیستانی زرنگ (ساتراپی) هلمند زرنج پانویس[ویرایش] ↑ استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار ↑ ویرانه های باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۱. ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹. ↑ متون پهلوی. گرداورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰. ↑ کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵. ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲. ↑ محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگ تر از خراسان بود.»، جلد نخست. واژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷. ↑ بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴. ↑ مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶. ↑ بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. زاهدان، ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲. ↑ محمدی خمک، جواد. واژه نامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱. ↑ فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی». ↑ محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱. ↑ بهار، محمدتقی، سبک شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹. ↑ سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان شناسی. مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴. ↑ برجسته دلفروز، بهروز. واژه نامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایان نامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲. ↑ خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰. ↑ http://www.iranstb.com/forum/sistani-rasmolkhat-t551.html ↑ عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶. ↑ The Official Website of the Sunni Community in Iran - SunniOnline منابع[ویرایش] پرویز حسین پور. نظر و گذری بر تاریخ سیستان. چاپ ۱۳۷۳. انتشارات مصفا تهران. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله مرکز جمع آوری رزومه اساتید ایران ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله [نهفتن] ن ب و استانهای ساسانیان
آدوربایگان · آسورستان · الان · بلاسگان تا کافکوف و در الانها · ابرشهر · ارمن · پرتیکن · ویروزان · پارت* · پهله · پارس · تورستان · خوزستان · سگستان · ری · کرمان · کوشانشهر تا پَشکبور · گرگان · مای · مرو · مازونشهر · مکوران · میشان · نودشیرگان · هریو · هند ·
این نامها به پارسی میانه هستند. (برگرفته از سنگنبشته شاپور یکم در نقش رستم) برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=سیستان&oldid=10429559» ردهها: سیستان اساطیر ایرانی استان سیستان و بلوچستان امتداد جاده ابریشم ایران پیش از اسلام بخشهای ایران تاریخ ایران باستان تاریخ مزدیسنا سرزمینهای کهن شرق شاهنامه منطقههای تاریخی افغانستان ردههای پنهان: همه مقالههای دارای عبارتهای بدون منبع مقالههای نیازمند یادکرد مقالههای بدون منبع منوی ناوبری ابزارهای شخصی ورود به سامانه ایجاد حساب کاربری گویشها فضاهای نام بحث مقاله جستجو عملکردها بازدیدها نمایش تاریخچه ویرایش خواندن گشتن صفحهٔ اصلی رویدادهای کنونی تغییرات اخیر مقالهٔ تصادفی ویکینویس شوید! راهنما کمک مالی چاپ/برونبری ایجاد کتاب بارگیری بهصورت PDF نسخهٔ قابل چاپ جعبهابزار پیوندها به این صفحه تغییرات مرتبط صفحههای ویژه پیوند پایدار اطلاعات صفحه یادکرد پیوند این مقاله به زبانهای دیگر العربية Azərbaycanca Català کوردی English Español Euskara گیلکی Hrvatski Magyar Italiano 한국어 മലയാളം Polski Português Русский Srpskohrvatski / српскохрватски Simple English Svenska Türkçe Українська ویرایش پیوندها این صفحه آخرینبار در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۳ ساعت ۱۸:۲۹ تغییر یافتهاست. همهٔ نوشتهها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید.
ویکیپدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکیمدیا است.
سیاست محرمانگی دربارهٔ ویکیپدیا تکذیبنامهها نمای تلفن همراه /**/ if(window.mw){ mw.loader.state({"site":"loading","user":"ready","user.groups":"ready"}); } if(window.mw){ mw.loader.load(["mobile.desktop","mediawiki.action.view.postEdit","mediawiki.user","mediawiki.hidpi","mediawiki.page.ready","mediawiki.searchSuggest","ext.gadget.ReferenceTooltips","ext.gadget.CommonsDirect","mw.MwEmbedSupport.style","ext.vector.collapsibleNav","ext.navigationTiming","mw.PopUpMediaTransform"],null,true); }
سیستان سرزمینی با وسعت ۷۰۰۷ مایل، دارای آب فراوان و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بودهاست. وجود ویرانههای فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا.[۱] این سرزمین در داستان های اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاسته اند.[۲] محتویات [نهفتن] ۱ نام ۲ جغرافیا ۲.۱ زمین شناسی ۳ تاریخ ۳.۱ جغرافیای تاریخی ۴ زبان ۴.۱ سابقه تاریخی ۴.۲ خاستگاه ۴.۳ نوشتار ۴.۴ گونههای زبانی ۴.۴.۱ زرگری ۴.۴.۲ ادبی ۴.۴.۳ سیدی ۴.۴.۴ عربی ۵ دیدنیها ۶ شناسه ۷ رهآورد ۸ جستارهای وابسته ۹ پانویس ۱۰ منابع نام[ویرایش]
این ناحیه را در منابع یونان باستان آراخوزیا مینامیدند. پس از ورود سکاها به سکستان معروف شد. سگستان، سجستان و سیستان از ضبطهای دیگر همین نام است. در شاهنامه فردوسی نام آن به صورت زابلستان هم آمدهاست. در دوره هخامنشیان درانگیا نام داشتهاست. جغرافیا[ویرایش]
سیستان کنونی درشرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در۳۰درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۱ درجه و۲۰دقیقه پهنای شمالی و ۶۱ درجه و۱۰ دقیقه تا ۶۱ درجه و۵۰ دقیقه در ازای شرقی، نسبت به نیم روز گرینویچ قرار دارد. ازشمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب تا نزدیک [[دشتک]، از شرق به کشور افغانستان و ازغرب به کویر کرمان محدود است. مساحت دشت سیستان ۱۵۱۹۷ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد. [۳]
سیستان جلگهای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابا یغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته وبعد ازطی صدها فرسنگ به مرز ایران میرسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله(شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود.
رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثارحیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند. قدیمیترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل - زاهدان مشاهده میکنیم. زمین شناسی[ویرایش]
سیستان از منظر زمین شناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانهای میباشد. کف رسوبات از سنگهای کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفتهاست.
بر روی گدازههای مارن قرمز دوره ترشیاری، تنها برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده میشود. چاه نیمههای سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوههایی محدود میشود که از فلیشهای کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهکهای الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوههای فوق، سنگهای متامورفیک مشاهده میشود. [۴] تاریخ[ویرایش] محدوده سیستان در دوران خلفای عباسی مرزهای سیستان معاصر با آل مظفر (محدوده ملوک نیمروز) سیستان در پادشاهی صفویه
سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست. [۵]
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست. [۶]
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ ق. م. که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریان از آنجا بر خاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.
در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتلعام قرار داد. [۷]
در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد. [۸]
در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان و ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است. [۹]
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد.
مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده میشود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده میشدهاست. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد. [۱۰] جغرافیای تاریخی[ویرایش]
سیستان را میشود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:
۱. سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بودهاست.
۲. سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمن و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زهک، جزینک، نهبندان، شوسف، زابل، نصرت آباد، شوره گز، بنجار، محمد آباد و...
۳. سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب میشوند. زبان[ویرایش]
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم میکنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری میباشد. [۱۱]
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفهای، امری طبیعی میباشد. [۱۲] سابقه تاریخی[ویرایش]
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست. [۱۳] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکردهاست. [۱۴] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیماندهاست. [۱۵]
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیماندهاست که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بودهاست که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشدهاست. [۱۶] خاستگاه[ویرایش]
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند. [۱۷]
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست. [۱۸] نوشتار[ویرایش]
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبودهاست، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شدهاست تاکنون با بی اقبالی مواجه شدهاست. [۱۹] گونههای زبانی[ویرایش]
چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.[نیازمند منبع] زرگری[ویرایش]
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.[نیازمند منبع] ادبی[ویرایش]
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعلهایی که تک واژ «می» دارند. سیدی[ویرایش]
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود. عربی[ویرایش]
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.[۲۰] دیدنیها[ویرایش]
بقایای آتشکده کرکویه • تخت عدالت • کوه خواجه(کوه اوشیدا) • زاهدان کهنه • سه کوهه • شهر سوخته • دهانه غلامان • قلعه رامرود • قلعه خاش • قلعه مچی • قلعه سام • قلعه تپه • قلعه رستم • قلعه کهک کهزاد • چاه نیمه • آرامگاه خواجه غلطان • زیارتگاه بی بی دوست شناسه[ویرایش] این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است.
شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیپدیا کمک کنید.
مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.
مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان در ایران بیشتر فارسی با گویش سیستانی (زاولی) که یکی از شاخههای زبان فارسی است میباشد.
اکثریت جمعیت سیستان را شیعه دوازده امامی تشکیل میدهد. شیعیان سیستان در زمینه مذهبی افتخاراتی در مورد پایبندی به مذهب شیعه دارند، خصوصاً سب نکردن امام اول شیعیان جهان امام علی در دوران بنی امیه که با وجود همه فشارها، حاضر به توهین به امام علی نشدند. [۲۱]. زندگی اکثریت مردم سیستان کشاورزی و دامداری میباشد.[نیازمند منبع] فردوسی متون، داستانها و قصههای تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) و قهرمانان آن را از این خطه انتخاب کردهاست.
یعقوب لیث صفاری که از سیستان بود در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد. رهآورد[ویرایش] کلوچه محلی، اوجیزک، آبگوشت محلی، نان روغنی و تفتون، چنگالی، آچار (نوعی ادویه) و فلفل سیاه، کشک محلی(کشک زرد) جستارهای وابسته[ویرایش] حریربن عبدالله سجستانی گویش سیستانی رقص سیستانی زرنگ (ساتراپی) هلمند زرنج پانویس[ویرایش] ↑ استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار ↑ ویرانه های باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۱. ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹. ↑ متون پهلوی. گرداورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰. ↑ کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵. ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲. ↑ محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگ تر از خراسان بود.»، جلد نخست. واژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷. ↑ بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴. ↑ مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶. ↑ بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. زاهدان، ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲. ↑ محمدی خمک، جواد. واژه نامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱. ↑ فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی». ↑ محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱. ↑ بهار، محمدتقی، سبک شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹. ↑ سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان شناسی. مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴. ↑ برجسته دلفروز، بهروز. واژه نامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایان نامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲. ↑ خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰. ↑ http://www.iranstb.com/forum/sistani-rasmolkhat-t551.html ↑ عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶. ↑ The Official Website of the Sunni Community in Iran - SunniOnline منابع[ویرایش] پرویز حسین پور. نظر و گذری بر تاریخ سیستان. چاپ ۱۳۷۳. انتشارات مصفا تهران. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله مرکز جمع آوری رزومه اساتید ایران ---> دقیقاً مرتبط با همین مقاله [نهفتن] ن ب و استانهای ساسانیان
آدوربایگان · آسورستان · الان · بلاسگان تا کافکوف و در الانها · ابرشهر · ارمن · پرتیکن · ویروزان · پارت* · پهله · پارس · تورستان · خوزستان · سگستان · ری · کرمان · کوشانشهر تا پَشکبور · گرگان · مای · مرو · مازونشهر · مکوران · میشان · نودشیرگان · هریو · هند ·
این نامها به پارسی میانه هستند. (برگرفته از سنگنبشته شاپور یکم در نقش رستم) برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=سیستان&oldid=10429559» ردهها: سیستان اساطیر ایرانی استان سیستان و بلوچستان امتداد جاده ابریشم ایران پیش از اسلام بخشهای ایران تاریخ ایران باستان تاریخ مزدیسنا سرزمینهای کهن شرق شاهنامه منطقههای تاریخی افغانستان ردههای پنهان: همه مقالههای دارای عبارتهای بدون منبع مقالههای نیازمند یادکرد مقالههای بدون منبع منوی ناوبری ابزارهای شخصی ورود به سامانه ایجاد حساب کاربری گویشها فضاهای نام بحث مقاله جستجو عملکردها بازدیدها نمایش تاریخچه ویرایش خواندن گشتن صفحهٔ اصلی رویدادهای کنونی تغییرات اخیر مقالهٔ تصادفی ویکینویس شوید! راهنما کمک مالی چاپ/برونبری ایجاد کتاب بارگیری بهصورت PDF نسخهٔ قابل چاپ جعبهابزار پیوندها به این صفحه تغییرات مرتبط صفحههای ویژه پیوند پایدار اطلاعات صفحه یادکرد پیوند این مقاله به زبانهای دیگر العربية Azərbaycanca Català کوردی English Español Euskara گیلکی Hrvatski Magyar Italiano 한국어 മലയാളം Polski Português Русский Srpskohrvatski / српскохрватски Simple English Svenska Türkçe Українська ویرایش پیوندها این صفحه آخرینبار در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۳ ساعت ۱۸:۲۹ تغییر یافتهاست. همهٔ نوشتهها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید.
ویکیپدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکیمدیا است.
سیاست محرمانگی دربارهٔ ویکیپدیا تکذیبنامهها نمای تلفن همراه /**/ if(window.mw){ mw.loader.state({"site":"loading","user":"ready","user.groups":"ready"}); } if(window.mw){ mw.loader.load(["mobile.desktop","mediawiki.action.view.postEdit","mediawiki.user","mediawiki.hidpi","mediawiki.page.ready","mediawiki.searchSuggest","ext.gadget.ReferenceTooltips","ext.gadget.CommonsDirect","mw.MwEmbedSupport.style","ext.vector.collapsibleNav","ext.navigationTiming","mw.PopUpMediaTransform"],null,true); }
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۲ ساعت 12:31 توسط محمد
|